آرامش...

مدتهاست که من پایین این دره آرام و زیبا زندگی می کنم... مدتهاست که از قله های صعب العبور ِ بلند و کویرهای بی پایان، درهُرُم تفته ی بیابانهای ِ بودنم خبری نیست... و خودت حساب کن عزیز دل که چه جانی می کنَد این زنی که ریه هایش برای نفس کشیدن به طوفان هایی خانمان برانداز محتاج است...

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر