
زبان پارسی زبانی است غنی در جهان ِ ادب؛ و به ویژه در مقوله ی شعر، نیازی به تکرار نیست که زبان ِ پارسی را جایگاهی است رفیع و ادیبان و اندیشمندان بسیار به این زبان پرداخته اند.
اما پارسی شناسی ِ مفهومی و تأثیرات آن بر زندگی پارسی زبانان ، حفره ای است که گرچه خالی نیست اما عمیق می نماید. مثالی می زنم شاید مفهوم تر شوم!...: مثلا کلمه "ساقی". "ساقی" کلمه آشنایی است در ادب ِ پارسی. اما میان ِ "ساقی" یی که در دربار شاه عباس صفوی جام به دست سلطان می داد ، با "ساقی" یی که حافظ می فهمید، با "ساقی" یی که من از شعر حافظ می سازم ، چه رابطه و چه سنخیتی هست؟ "ساقی" یی که از درون قرن ها کِش آمده تا به من رسیده. و اینکه با پرداختن به سیر تاریخی ِ "معنی" و "مفهوم" ، سیرتاریخی ِ ذهن و سیر ِ شیوه های نگرش به جهان و به زندگی را، ودر اینجا از دیدگاه پارسی زبانان، به نظاره بنشینیم. سنت نگرش ِ غرب به هستی از طریق تاریخ ِ مفهوم شناسی بسیار غنی است. کاری که گذشته از پروژه بی نظیر داریوش آشوری که بیشتر به تاریخ تطبیقی ِ(Philology) واژه می پردازد ، به نظرم در حوزه زبان پارسی جای خالی اش مشهود است.
اینجا توی دانشگاه دوستی دارم از ترکیه و یکی دیگر که کرد نیمه ایرانی-نیمه عراقی ِ به دنیا آمده و بزرگ شده ی سوئد است. این دو بزرگوار به شدت مخالف به کار گیری اندیشه های غرب در شرق اند چرا که به نظرشان ، "ما" با "آنها" تفاوت نگرشی به هستی ، به دین و به انسان داریم. "آنها" را می خوانیم و می آموزیم اما به سنت و روش خود عمل می کنیم. گرچه تا حدی می فهممشان که از چه زاویه ای به "آنها" می نگرند ولی بحثم با آنها این است که پس چرا آمده ایم اینجا درس بخوانیم؟ چرا اندیشه های "آنها" را بخوانیم اگر قرار نیست آن اندیشه ها چیزی به "ما" بیاموزد و چیزی را در ما عوض کند یا جور دیگر بنمایاند؟ که فردا ما هم شغلی بگیریم و بگوییم و بنویسیم که می دانیم مارکس چه گفت یا تاثیر هایدگر بر نگرش فلسفی غرب چه بوده است؟ و دیگر هیچ؟ این اندیشه ها را در زندگی روزمره مان و نگاهمان جایگاهی نیست؟
و نکته دیگری که با این دو دوستم هرگز به موافقتی نرسیدیم اینکه: برای من این اندیشه ها از آن ِ "آنها" نیستند... این اندیشه ها را جزوی از دستاوردهای بس ارزشمند "بشری" می دانم که فکر شده اند ، کار شده اند و صیقل خورده اند...
این همه نوشتم ولی آمده بودم فقط بگویم: امروز(22 فوریه) روز جهانی زبان مادری است... گرامی ات باد که شاعر زندگی هستی... و اینکه دلم می خواهد زبان پارسی در دیگر زمینه ها نیز ببالد و به بار نشیند...
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر