مِرتولا را، از خستگی 3 ساعت رفت و 3 ساعت برگشت با اتوبوسش آن هم توی یک روز که بگذرم، دوست داشتم. بقایای شهر قدیم هم که مسلمان نشین گویا بوده، همینطورموزه و بخش های حفاظت شده به جا مانده از دوره ی مسلمان نشین بودن این شهرخالی از لطف نیست و به دیدنش می ارزد.
با چشم های تو مسافرم و سرزمینی را می بینم و مردمانش را دوست می دارم خیابان هاش و آسمانش راو با خود می گویم ایا دلیل این همه دوست داشتن چشمهای مسافریست که در ان سرزمین می شناسم و می گویم اری زیبایی از پنجره ی چشم های او بصی زیباتر است
پاسخحذف