رونوشت ها 4 - ایران

یکی از چهره های تهران که بسیار دوست میدارم، زندگی ِ شبانه ی مردمان این شهر است، بخصوص در تابستان (نمیدانم! شاید هم خصلت ایرانی باشد؟). اساسن شب گردی را خیلی دوست میدارم.اصلن! دختر شبم من. شب ها راحت تر نفس می کشم. تا دیر وقت ها بیدارم و شبانه هایم همیشه به راهند. شب برایم شگفتیهایی در خود نهفته دارد که روز ندارد. حال و هوایی دارد که روز ندارد. رنگ و حسی دارد که روز ندارد... حتی شب ها بهتر کار می کنم...

این روزها، اینجا، تهران، هوا شب ها خیلی خوب می شود. نسیم خنکی هُرُم روز را می زداید و تازه هوس شبگردی ام ماغ می کشد. با دوست سوریه ای ام ساعت 11:30 شب قرار می گذارم. با هم میرویم پارک "آب و آتش". اینجا از گوشه های دوست داشتنی ِ تهران است برایم. فقط در شب البته... نه منی که آشنایم به این شهر و نه دوست ِ سوری ام باورش می شود! نیمه شب است اما پارک مملو است از مردم! خانواده ها، جوان ترها، مسن ترها، زن و مرد. اینجا و آنجا... گروهی به پیک نیک آمده اند، قلیان ها به راه است، کافه شاپ رونق دارد، سرگرمیهای تسمه-نقاله و اسب سواری هم به راه است. دوستم که اصرار دارد فارسی صحبت کند برایم بستنی می خرد. می نشینیم گوشه ای که مشرف است به جهان کودک و شمال تهران، و به نظاره ای لذتبخش می نشینم این زندگی شبانه را. عاشقم این زندگی شبانه شان را... و بنظرم انگلیسی ها در این زمینه کسل کننده ترین مردمان روی زمین اند! ساعت 7 شب تمام مغازه ها بسته اند، 11 تا 12 شب تمام بارها بسته اند، پارک ها همیشه شبها تاریک و خالی اند، کسی در آن آب و هوا اینچنین پیک نیک نمی کند و بعد از نیمه شبان فقط کلاب ها باز اند که اولن خیلی گران اند، دومن فقط میروی که مست ِ پاتیل کنی یا همخوابه ای برای شبت بیابی!... زندگی ِ شبانه ندارد... رنگ ِ آتش در زمینه ی آبی ِ سیر ِ مایل به مشکی ندارد... و اینچنین شادی یی زیر پوستش نمی دود!...

3 صبح برمی گردم خانه... پارک اما هنوزبیدار است وسرخوش، از همهمه ی زندگی ِ شبانه ی این مردمان...

۲ نظر:

  1. شبها شبها شبها وختی همه به خواب می روند تازه وخت بیداریست ادمهای در شب ادم های در روز نیستند ادم ها تو روز اغلب بی دلیلند یا به دنبال چیزی یا در پی کسی مشخص انگار که خبری هست اما در ان همه روشنی می بینی که خبری نیس اما شبها می شه پستوها و کوچه پس کوچه های باریک راروشن کرد و خبری یافت شب ها پر از راز الودگی

    پاسخحذف
  2. دارم این رو نوشتهایی که ننوشتی اینجا را می خونم بین این اندک فضای سفید خالی بین سه و چاهار

    پاسخحذف