شایا
خوب! دوباره برگشته ام به غار خلوتگاه خودم... انگار که وزوز هزاران کندو با هم قطع شده باشد یهو! به لحظه ای!... و تو هنوز ذهنت درگیر ِ دنباله ی آنهمه همهمه، ناگاه نگاهت از هجوم اینهمه سکوت و فضای خالی، به پنجره ثابت می ماند...
حالا کمی زمان می برد...
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر