خاطره ها را دوست نمی دارم... شیرین ترین شان را بیشتر دشمنم من!... خاطره یعنی چیزی که نیست... یعنی امروز دیگر نیست... زندگی روزمره که خاطره نمی شود... خاطره رنگی از گذشته دارد... رنگی از نبودن... رنگی از گرد زمان دارد... چیزی است که امروز نیست... امروز به یاد می آید...
تو را خاطره نمی خواهم... تو را امروز و در لحظه... هر لحظه می خواهم...
می دانی کلاغها به خاطره ها دل نمی بنند،خاطره ها مثل پرهای ریخته شده در پروازشان هست که فقط نشان راهی است که روزی عبور کرده انمد!
پاسخحذفخاطره ها خاصیت بدی دارن که گاهی زمان را منقبض می کنند،شاید به دنبال جبران باشی یا فرار،بی خاطره زیستن آرمان کلاغ هایی است که می دانند تنها خاصیتشان قار قار گاه وبی گاهی است برای انبساط زمان در خاطر انسانی شده!
شمشیر هوا
پاسخحذفبه جانِ مسروقه
طلا طلا
ووواااااای که عاشققققق این نوشته شدم شایا!!!
پاسخحذفموافقم باهات هزار هزار بار....
خاطره ها چه می کنن با این قلب همیشه لرزان.. من هم دوستشون ندارم!
بگذار اعتراف کنم ، هر بار آمدم چیزی بنویسم ، از تو و آن روزها ، وقتی که به نبودنت فکر کردم ، دستم لــــرزید و قلمم شکست ، من بی تو عاشقانه نمینویسم !
پاسخحذف