از چهار جهت!!!...

یواش یواش دارم درکم می کنم!!... می دونی؟ کشف کردم که من از اون قماش آدمهام که هم خدا رو میخوان هم خرما رو!!... از اونا که دلشون میخواد خرما به دست بشینن رو خر ِ خدا، سواریشونم بگیرن، خرماشونم نوش جان کنن!!... پوووووف!!... مشکلم با یک رابطه ی دونفره از نوع من و تو اینه: که دلم میخواد از یک طرف آزادیها و تنهایی های شخصی خودم رو، سبک و سیاق زندگی خودم رو داشته باشم، از طرف دومی هی این روتین ِ معمول زندگی های دونفره رو نمی پسندم و دوست نمیدارم و نمیخوام، از طرف سومی، وقتی رابطه به اینجاهاش رسید و کشید، هی خودم و خودت دهنمون سرویس میشه که نیاز داریم به اون اطمینان و روتین، از طرف چهارمی آدمیزاده ذاتن نمیتونه هم توی متن ِ یک رابطه باشه هم تو حاشیه ش!!!... اینجوریاست که به گا رفته ام از چهار جهت!!!... اینجوری تراست که بهت حق میدم اگه درکم نکنی! خودمم موندم تو خودم!... که خداییش الهه ی تضاد و پارادوکسی ام واسه خودم رسمن!!!...

۲ نظر:

  1. تو نیز دل کبابی

    درمان

    ز درد یابی

    گر گرد درد گردی : فرمان ِ من گرفته.

    پاسخحذف
  2. بهمن ماهی هستی دیگه دخترکم..
    باهمین تضادهات به نظر من زیبایی....

    پاسخحذف