در جاده های مه که سفر سربی ست این بوی بستر کیست که در پیرهنم میوزد ...درک من از قلمرو تن ،درکی صریح وبی پرواست که خون بیقرارترین میوه های استوایی را نوشیده است..... در باز بودو «باغ مثلث» با میوه ی همیشگی اش اشتهای تند مسافر را به ماندنی دوباره وسوسه میکرد...
لا اله الا هو...
پاسخحذفکنایه ی ظریفیه............
پاسخحذفدر جاده های مه که سفر سربی ست
پاسخحذفاین بوی بستر کیست که در پیرهنم میوزد
...درک من از قلمرو تن ،درکی صریح وبی پرواست که خون بیقرارترین میوه های استوایی را نوشیده است.....
در باز بودو «باغ مثلث»
با میوه ی همیشگی اش اشتهای تند مسافر را به ماندنی دوباره وسوسه میکرد...