قرمز خونم به شددددت پایین بود! توی تمام قفسه ی لباسهام قرمزم چند وقت بود اصلن نبود. الان یه ژاکت قرمز خوشرنگ دارم با از این یقه شل خوشکلا که کلی به موهای مشکی م میاد و کلی نرم و خوش فرم با پیچ و خم هام می پیچه و هی دخترک توی آینه خوشحاله و هی خودش رو تکرار میکنه و هی لبخندش میشه...
خودشیفته ندیدی؟! حالا ببین!
اِ! پس خودشیفته فراهانی که میگن ، شمایی ؟
پاسخحذفlol
قرمزی ! مبارکت باشه خانوم...
آخ که من عاشق شایای قرمز پوشم!!!
پاسخحذفقرمز خونت رو ببر بالا که به تو خیلی خوب میاد این رنگ...
یادم باشه برات یه پلوور قرمز یقه شل ببافم.. می دونی که بافتنی بلدم!!! و عاشق بافتن ام...
عزیز دلمی تو...
بووووووووسسسسسسسسسسسس....
اووووووه ترنج! همینجوری پیش بری، یه دختر لوس و ننرِ خودشیفته ی فراهانی (همون که شبنم گفت) تحویل اجتماع میدیا! :-) تو عزیز دلمی. تو بگی الان من مجسمه سازی در فضا هم کار کردم و بلدم من باورم میشه که :-) من با اون تابلو که تو بکشی از من و این پلیور قرمزه که تو برام ببافی که فکر میکنی چیکار میتونم بکنم؟! میرم از ذوق یه گوشه میفتم میمیرم که :-)
پاسخحذفدلم خیلی برات تنگ میشه دختر جان. کاش بجای همه ی اینا میشد میدیدمت :-( و میرفتیم با هم دو تا پلیور قرمز بخریم :-*
ممنونم شبنم خانوم :-* ببینم شما وبلاگ داری؟ من که نمیتونم این لینک روی اسمت رو باز کنم!!؟!
پاسخحذف