,And did those feet in ancient time

?Walk upon England's mountains green

And was the holy Lamb of God

?On England's pleasant pastures seen

,And did the Countenance Divine

?Shine forth upon our clouded hills

And was Jerusalem builded here

?Among these dark Satanic Mills


!Bring me my Bow of burning gold

!Bring me my Arrows of desire

!Bring me my Spear: O clouds unfold

!Bring me my Chariot of fire

,I will not cease from Mental Fight

,Nor shall my Sword sleep in my hand

Till we have built Jerusalem

.In England's green and pleasant Land


شعر بالا با عنوان "اورشلیم"، از معروفترین اشعاری است که در کلیساهای انگلیس خوانده میشود. من البته پریروز که روز عروسی ویلیامز و کاترین بود، این شعر را کشف کردم. بنظرم این شعر بینظیره! شعر با سوالهایی آغاز میشود. سوالهایی که جواب همه شان "نه" هست!!! بهشت موعودی که انگلیس نیست! پیامبری که این سرزمین را برنگزید. بهشت روی زمین اورشلیم است و انگلیس هیچکدام از ویژگیهای آن بهشت موعود را ندارد... اما ذهنم آرام نخواهد گرفت و شمشیرم غلاف نخواهد شد تا اورشلیم (بهشت موعود) را در خاک سبز انگلیس بسازم!...

رسمن عالیه این شعر... و چه همه غرور ملی کنار آن واقع بینی خوشایند این انگلیسیها با آن لحن طنز گونه ی منحصربفردشان در این شعر یکجا جمع شده... و فکرش را بکن که مکرر مثل سرود ملی آنرا در کلیسا بخوانی و یادآودی شوی!

۱ نظر: