شایا
شهری که شور ندارد،
به شعور بسنده کرده باشد،
شعر ندارد...
شعری بخوان برایم...
نایی بزن به جانم...
...
شبانه ی لیلی به بازخوانی قیسگيسو به باد پيچيده بانوي قيس! ...شفا ميطلبد،از در درهاي باديه! يايسه ميگذردشبق از گيسوشعشق،در حجلهگاه خليفهكاسه در كاسه صف كشيده به دريوزگيكه هلاهلدر مطبخ بازرگان. شانه، انگشتبه شن ميكشد؛شاخه به شاخهزيتوني رنگ. هان! ... اي كمند تافته،قد بيفرازتا كجاوه اول.بهرام اردبيلي
شبانه ی لیلی به بازخوانی قیس
پاسخحذفگيسو به باد پيچيده
بانوي قيس! ...
شفا ميطلبد،
از در درهاي باديه!
يايسه ميگذرد
شبق از گيسوش
عشق،
در حجلهگاه خليفه
كاسه در كاسه صف كشيده به دريوزگي
كه هلاهل
در مطبخ بازرگان.
شانه، انگشت
به شن ميكشد؛
شاخه به شاخه
زيتوني رنگ.
هان! ... اي كمند تافته،
قد بيفراز
تا كجاوه اول.
بهرام اردبيلي