پاروزنی

اولش رفتم دو تا شیشه آبجو خنک خریدم. بعدم پول بلیط قایق رو دادم و برا یه ساعت قایق پارویی رو اجاره کردم. پارو زدم. زیر سایه ای که توی آب اقتاده بود، پارو رو گذاشتم کنارم و پاهامو دراز کردم و خودمو سپردم به جریان ملایم آب... آبجو نوشیدم و برا خودم بلند بلند خوندم: من و اینهمه خوشبختی محاله، محاله، محاااااله! و به سلام آقای خوشتیپ اون یکی قایق، جواب دادم و عکس گرفتم...

اکتبر ِ بطرز نامعمول گرمی ست امسال...





۱ نظر: