لنگ مرهمم ساقی... نسخه ی دواچی؟

میگم: امشب رو اجازه دارین تو خونه سیگار بکشین! یکی میگه: واقعن؟ چه خبره پس!... میگم: آره. فقط چون (و با آواز میخونم) مثل تموم عالم حال منم خرابه، خرابه خرابه... یکی میگه: فایرآلارم پس چی؟ میگم: روز اول باتریاشو درآوردم، نگران نباش! ولی پنجره رو باز کنین لطفن... اون یکی میگه: ایول! من برم قلیون بچوقم. شایا کو قلیونت؟ آها، توتون و زغال کجاس؟ با اشاره، بی اینکه از جام پا شم، میگم که هر کدوم کجاست. یکی داره ظرفا رو میشوره، یکی داره گیلاسا رو پر میکنه، یکی هم سر یخچاله. حس خوبی بهم میده اینکه اینقده راحتن باهام و انگار که خونه ی خودشونه و چه همه حال و هوای ایران رو میریزن تو رگهام...

من؟ انگشتام با بی حسی میزنن رو "حال منم خرابه" و خم میشم صدای اسپیکر رو یه نمه بلندتر میکنم، گیلاسم رو از رو اُپن ِ آشپزخونه بر میدارم و میخزم یه گوشه، پاهامو جمع میکنم تو سینه م و سیگارم رو روشن میکنم...

یکی از تو آشپزخونه می پرسه: خوبی دختره؟!

به خنده میگم: بگم حالم خوبه اما تو باور نکن؟! نه بابام جان! دروغ چرا؟ تا قبر آ آ آ آ...

و توی دلم کامل میکنم که:

دل داده ام جایی و جایش درد میکند بدجور...

لَنگ ِ مرهمم بر زخم عاشقیتی که دردش از استخوان می پیچاندم...

شفا پیشکش...

و گیلاسم رو بلند میکنم و بلندتر میگم:

به سلامتی...

...

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر