دیروز داشتم از همونجایی رد میشدم که زنهای زیادی به نشانه ی اعتراض به مراسم انتخاب دختر شایسته ی جهان ( که چند قدمی با درب سالن مراسم فاصله داشت) جمع شده بودند و پلاکارد گرفته بودند و شعار میدادند و حرف حسابشان هم این بود که همچین برنامه هایی، استفاده ی ابزاری کردن از جنسیت و زن است، توقع جامعه را از زن بالا میبرد و جامعه را با این مدل سازی از زیبایی بیمار میکند و تعریف های ما از زیبایی را کلیشه ای و استاندارد میکند.

وقتی از کنار این زنهای معترض، رد میشدم و به آنچه ممکن بود توی سالن بزرگ ارلزکورت بگذرد هم فکر میکردم، برای خودم هم بی تفاوتی ام نسبت به هر دو گروه این زنها جالب بود! نه آن دختران ِ در سالن کمترین جایی در ذهنیت من از "زن بودنم" می گیرند، و نه هم این اعتراضها و نگرانی ها از همچین رویدادهایی یکی مثل مرا نگران میکند. نمیدانم. شاید چون اینچنین برنامه هایی در جامعه ای که من بزرگ شده ام وجود نداشته و بنابراین جزو دنیای من محسوب نمیشوند؟ مسایل خیلی پایه ای تر و نیازهای خیلی اولیه تری برای من بعنوان زن ایرانی وجود داشته/دارند که پرداختن به همچین موضوعاتی بنظرم از شکم سیری شان می آید؟! من حتی فکر میکنم که این مراسم هم در ردیف برنامه هایی مثل اکس-فکتور یا بیگ-برادر و دهها برنامه و شوهای دیگر این مدلی ست و جایی برای پول درآوردن و مارکتینگ و نه بیشتر. زن و مرد هم ندارد. ما زنها فقط سوژه های بهتر و طعمه های راحت الحلقوم تری برای این غول له کننده ی "بازار" هستیم. حالا چرا کسی برای اکس-فکتور یا بیگ-برادر پرچم بدست نمیگیرد و معترض نمیشود، لابد خودشان می دانند!

پ.ن. در هر صورت! دختر ونزوئلایی دختر شایسته ی جهان در مراسم دیروز شد.

۱ نظر:

  1. باهات بدجور موافقم
    البته لحاظ نکردی نکته ای اساسی را که شایسته ندیده اند این ها :)

    پاسخحذف