به غیاب من منگر که هرگز حضوری به کمال نیز نبوده ام،
به طنین آوایی گوش دار که
تنها
به کوک زیر و بم موسیقیایی ِ نام ِ توست
اسماء طلسمات حرفا حرف ِ نام ِ تو را می داند
و از ژرفاهای ظلمات تا پشنگ شعشعه ی الماس گونِ تاج ِ
بلندِ آخرین خورشید
تو را
تو را
تو را
همچنان تو را می خواند...
(مدایح بی صله- شاملو)
غمی که از تو می بارد مرا....
پاسخحذفو هیچ چیز مثل تو نیست
و هیچ آدم دیگر شبیه تو نیست
برهنه پای زیبای من که روی حصیر ایستاده خوابیده ومی سوزد....
" رضا براهنی "
و هیچ رویایی شبیه خواب چشم تو نیست نیست...
پاسخحذف