بخدا که از اینجا تا به بیرجند بیشتر از سه گداره...

ای بانوی من، بانوی من

بیا یکدم بنشین رو زانوی من

بیا تا گندم یک خوشه باشیم

بیا تا آب یک رودخونه باشیم

یکی صوفی شویم اندر خرابات

یکی جاروکش میخونه باشیم

گل زردُم، همه دردُم زجفای تو شکوه نکردُم

تو بیا تا دور تو گردُم... آآآآآآآآآه


هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر