داخلی- نیمه تاریک- نور کم سوی لامپی زرد از
خلال شیشه های رنگی- حوالی دو صبح
ما؟ روی زمین- وسط هال- هرکی در زاویه ای
بساط؟ کباب جگر و دنبه- عرق- زیرسیگاری- پفک- ماست و بورانی- کتلت شامی- نان روی سفره- دلستر– بشقاب- آبجوی فرح ساز- دوجور فندک
موسیقی: نیما و گیتارش- زوزه ی مرد
بعد: گریه در بغل- رقص در بغل- زمین خوردن در
محل
آخر: کفش هایم کو؟!
برای جواد و...
پاسخحذفزمینه لبخند پوش و زمانه معطر از خوشی
همه ی جان تسلیم جان آفرین
کام ناکام شد حقیقت که ببندد نقش
بر چنان حال و هوای خوشی
مست ز اشک و شوریده ز می
ندای خرم و نوای ماتم کُشی
شایسته است که به تغزل یاد کنیم
زان دقایق که هوش نبود یار هیچ دُردکًشی
پ.ن : نیما عکسی گذاشته در اف بی یک ویولون یک بطری یک گیلاس و یک پنجره به سبک گوگن و ونگوگ و مرا اد کرده توش و اینها را نوشته است
برای جواد و ...
پاسخحذفزمینه لبخند پوش و زمانه معطر از خوشی
همه ی جان تسلیم جان آفرین
کام ناکام شد حقیقت که ببندد نقش
بر چنان حال و هوای خوشی
مست ز اشک و شوریده ز می
ندای خرم و نوای ماتم کُشی
شایسته است که به تغزل یاد کنیم
زان دقایق که هوش نبود یار هیچ دُردکًش
پ.ن : این را نیما نوشته در صفحه اش با پیوست یک نقاشی به روایت انگشتان ونگوگ از یک شیشه می یک پنجره یک گیتار بر عکس و یک گیلاس