ای کاش عشق را مجال بیشتری می بود...


داخلی- نیمه تاریک- نور کم سوی لامپی زرد از خلال شیشه های رنگی- حوالی دو صبح
ما؟ روی زمین- وسط هال- هرکی در زاویه ای
بساط؟ کباب جگر و دنبه- عرق- زیرسیگاری- پفک- ماست و بورانی- کتلت شامی- نان روی سفره- دلستر– بشقاب- آبجوی فرح ساز- دوجور فندک 
موسیقی: نیما و گیتارش- زوزه ی مرد
بعد: گریه در بغل- رقص در بغل- زمین خوردن در محل
آخر: کفش هایم کو؟!

۲ نظر:

  1. برای جواد و...
    زمینه لبخند پوش و زمانه معطر از خوشی
    همه ی جان تسلیم جان آفرین
    کام ناکام شد حقیقت که ببندد نقش
    بر چنان حال و هوای خوشی
    مست ز اشک و شوریده ز می
    ندای خرم و نوای ماتم کُشی
    شایسته است که به تغزل یاد کنیم
    زان دقایق که هوش نبود یار هیچ دُردکًشی

    پ.ن : نیما عکسی گذاشته در اف بی یک ویولون یک بطری یک گیلاس و یک پنجره به سبک گوگن و ونگوگ و مرا اد کرده توش و اینها را نوشته است

    پاسخحذف
  2. برای جواد و ...

    زمینه لبخند پوش و زمانه معطر از خوشی
    همه ی جان تسلیم جان آفرین
    کام ناکام شد حقیقت که ببندد نقش
    بر چنان حال و هوای خوشی
    مست ز اشک و شوریده ز می
    ندای خرم و نوای ماتم کُشی
    شایسته است که به تغزل یاد کنیم
    زان دقایق که هوش نبود یار هیچ دُردکًش

    پ.ن : این را نیما نوشته در صفحه اش با پیوست یک نقاشی به روایت انگشتان ونگوگ از یک شیشه می یک پنجره یک گیتار بر عکس و یک گیلاس

    پاسخحذف