شین
شایا
دست و پای بیهوده ای میزنم
...
و قسمت تلختر و دردآورتر قضیه این ست که میدانم که دارم دست و پای بس بیهوده ای میزنم، که به ساحلم که نمی رساند هیچ، که خسته ترم میکند، که مدام فروتر میروم
...
...اما میشود دست و پا هم نزد؟
۱ نظر:
تو
۱۰ خرداد ۱۳۹۱ ساعت ۱۵:۰۲
قلبش شکسته ی نستعلیق است
پیشانی اش ترنج ....
پاسخ
حذف
پاسخها
پاسخ
افزودن نظر
بارگیری بیشتر...
پیام جدیدتر
پیام قدیمی تر
صفحهٔ اصلی
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
قلبش شکسته ی نستعلیق است
پاسخحذفپیشانی اش ترنج ....