شین
شایا
من این ستاره ها را برای تو پشت شب جمع می کنم...
و براستی که چه خیالها گذر کرد و گذر نکرد خوابی...
ناقوس کلیسا دقایقی پیش 5 بار نواخت...
من و روز توی تخت، به هم گلاویز...
یه مسلمونی هم پیدا نمیشه منو به سینه ی امنی ببره و دو ساعتی خوابم کنه...
۱ نظر:
تو
۲ خرداد ۱۳۹۱ ساعت ۷:۴۶
باز تو سر من گول مالیدی :(
پاسخ
حذف
پاسخها
پاسخ
افزودن نظر
بارگیری بیشتر...
پیام جدیدتر
پیام قدیمی تر
صفحهٔ اصلی
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
باز تو سر من گول مالیدی :(
پاسخحذف