میآيی و چون چاقويی روزم را به دو نيم میکنی
نيمی، بهار هلهلهزن، توفانهای سرخوش
نيمی که نيامده بودی هنوز
و بوی نان کپکزده را میدهد.
...
میآيی و چون چاقويی روزم را نصف میکنی
میروی
پارههای تنم
در اتاقم میماند
...
(شمس لنگرودی)
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر