عجب دیار غریبی ست سرزمین اشک...

خدایا (اگر خدایی هست...) خودت راه را نشانم ده که چطور با تو چانه بزنم و رشوه بدهم...

اینرا زنی دست به سینه و زانو زده جلوی عکسی نیایش می کرد...

۱ نظر: