چه میشد...


                چه می شد ابری از آغوش بودُم
به چشمت شعله ای خاموش بودُم
تو آتش بودی و من ساق افرا
به شب می سوختم تا صبح رويا
چه می شد ماه من مهتاب باشی
چو رويا در اميدم خواب باشی
به خط پنجه ام نقش تو پيدا
به لب هايم تبی بی تاب باشی...

۱ نظر: