دلم گرفته... این دل گرفتگی هم برای خودش مقوله ای ست. نشسته ام پشت پنجره ی کتابخانه. باران تندی می بارد و قطراتش پشت شیشه کش می آیند و پایین میروند. دیگر شب شده. روزها کوتاه شده اند. تابستانی که امسال خیلی با دل دل اینجا آمد، دست و پایش را بعد از همان چند روز ِ کوتاه، جمع کرد و رفت پی کارش...

توی ژاکت قرمزم مچاله شده ام. چکمه های قرمزی هم پوشیده ام با دامن جین کوتاه. نگاهم خالی ست. خالی ترست حتی. فقط رد یکی از قطره ها را میگیرد و پایین می رود. قطره که ناپدید میشود، دوباره سربالا، رد قطره ی دیگری را می گیرد...

بعد فکر میکنم من کی آرزوهایم تمام شدند؟ - شدند؟!! - شدند... رویاهایم هستند. بیشتر هم هستند. اما آرزو را باخته ام...
بعد ته دلم آرزو میکنم کاش برایت آدم بهتری بودم...
... 

۵ نظر:

  1. سر صبحی یهو..
    http://www.youtube.com/watch?v=RsNyLc7k6QQ

    پاسخحذف
  2. شازده اسدالله: از دست دادن لیلی خیلی مهم نیست، مهم اینه که تو عشق رو شناختی!

    دایی جان ناپلئون / ایرج پزشکزاد
    ----------------------------
    شایا جونم
    منم که دارم تموم میشم... رویاهامم که دارن تموم میشن ، چه برسه به ارزوهام ... حیف شدم رفت ... تو حیف نشو ... تو بساز اگه میتونی و تا میتونی رویا و ارزو بساز ...
    --------------------
    دارم کم کم با این مامور دوست میشم ، فکر کنم عشق قبلیش روبات بوده که این همه از رباتا بدش مییاد ، به نظرت کی میفهمه که من ربات نیستم ... من که میگم روزی که عاشقم بشه میفمه که من که این همه چل تشریف دارم پس ربات نیستم اخه رباتا که خل و چل نیستن :) میترسم که عاشقم نشه و من همش باید در پی اثبات خودم باشم واسش :>

    پاسخحذف
  3. زين آتش نهفته كه در سينه من است
    خورشيد شعله ايست كه در آسمان گرفت

    پاسخحذف
  4. http://www.youtube.com/watch?v=GBTxt3tOcd0
    اينو گوش دادي جـانا؟

    پاسخحذف
  5. دیدم "تو"ی من...
    ممنونم برای باز شنیدنش

    :*

    پاسخحذف