خوب امسال هالووینمون، نه که کنکور داریم، نه کدو حلوایی داریم، نه از لباس مشکی یه خبری هست (یادت هست این لباسمو آقای میم؟ آره. همونه)، نه از لاک
سیاهه و نه هم از پارتی و مهمونی. مهمونی البته هست. من گفتم نمیام بس که فردا باید
مشق تحویل راب بدم. اما یک کاری کردم بهرحال. رژ سیاهه رو زدم، پشت چشامم سیاه کردم، موهامو
دوگوشی بستم و رفتم یه عالمه شکلات و بیسکویت خریدم. حالا که هی بچه ها زنگ خونه
رو میزنن و با اون لباسا و آرایشا و رنگاشون منو مثلن میترسونن، به هر کدومشون یه
شکلاتی، بیسکویتی چیزی میدم بشرط اینکه ماسک اسکلتشونو از صورتشون بردارن و بذارن
رو لپشون یه لب سیاه بوس بذارم. بعد باز دوباره میام رژ میزنم.
.کسی قاشق و ملاقه زنی بی بی سه شنبه ها یادش هست؟ عین همون
کارو اینجا این بچه ها میکنن تو شب هالووین
...شب پرجنب و جوشی یه. میبینم از پنجره
دارن باز در میزنن
دارن باز در میزنن
اي جـــــــــــــان :* :* :* :* چه سعادتي داشتن اون بچه ها :)
پاسخحذفالهی من قربون تو برم...
پاسخحذفکاشکی منم اومده بودم ازت شکلات بگیرم و حالا یه جای رژ لب سیاه روی لپم داشتم...