یه سری مردها هستن که خیلی برهنه و بی لباس، نرینه ان. وقتی
نگاه تو چشمات میکنن، میبینی خیلی ساده، بی پیچیدگی، تنت رو نیگاه میکنن، ماده ای
میبینندت، منحنی هات رو محکی می زنند و فلرتی و باقی ماجرا. خب
به جرات و اطمینان میتونم بگم این مردها تا حالا زنی مثل من رو جذب نکردن و نمیکنن
هم، مگه خلافش ثابت بشه!
یه سری دیگه مردها هستن که کلمه رو بلدن. بلدن سنسورهای زن
رو با واژه ها تحریک کنن. یکجور نرینه گی با واژه ها. بخصوص اگه طرف زنی مثل من
باشه که بیشتر از گوشهاش عاشق میشه تا از چشم هاش. این مردها بلدن چجوری لباس تن ِ عریانی و
سادگی و بی زیوری ِ نرینه گی ِ بی واسطه شون کنن و مجسمه ی زیبایی ازش درآرن و
بذارن جلوت. اونقد که بشینی یواش به تحسین ِ اونچه از این ملقمه، به این قشنگی و
ظرافت درآوردن. این مردها میتونن دل زنی رو بلرزونن، میتونن دوست بشن، دوست بمونن،
میتونن حتی عاشق باشند. یک سبکبالی داره حضورشون با یک سربه هوایی شیرین و آگاهانه.
من این مرد رو دوست میدارم اما نمیتونم باهاش به متن زندگی بشینم. قشنگی ش برام به همین
پرسه زدنهامون در حواشی زندگی یه. با این مرد میشه ساعتها نشست، ساعتها معاشرت کرد و خود ِ بی
سانسورت بود. حضورش گرمای واژه ها و خنکای آرامی رو به رگ و
جان آدم میریزه.
بعد یه سری مردهای خیلی کم شماری هم هستن که لامصبا "آن"ی
دارند. و آخخخخخخخ از مردی که "آن"ی دارد...
با كم شمارش موافقم. چون فكر نكنم تا بحال مردي از جنس سوم ديده باشم. اما مردهاي جنس دوم عجيب قشنگن. همين جوره كه ميگي. ساعت ها مي توني باش بشيني به صحبت و نگران چيزهايي كه ميگي يا نميگي نباشي.اما اين "آن" رو براي ما توضيح بديد لطفا. بدجور در كفيم!
پاسخحذفبه نظرت کلاغا اون "آن" را دارند؟:)
پاسخحذفاگه ندارند ،لظفا راهنمایی ومساعدت کنید:)
هرگونه پیشنهاد به جان دل پذیرفته می شود:)
رشوه میدیم:مریم
:)
چهره ي مهربان و خطرناك عشق - - ژاك پره ور
پاسخحذفچهره ي مهربان و خطرناك عشق
پس از روزي بسيار دراز
شبي بر من ظاهر شد
كمانگيري بود شايد
با كمانش
يا نوازنده يي بود
با سازش
ديگر هيچ چيز نمي دانم
فقط همين را مي دانم
كه با تيري
يا شايد ترانه يي
زخمي ام كرد
فقط همين را مي دانم
كه قلبم را
براي هميشه زخمي كرد
سوزنده است
بسيار بسيار سوزنده است
زخم ِ عشق