امشب ِ گیسو پریشان تر کن

بعد یک همچین شبی که ماه اینهمه خودش را تا نیمه های تخت پاشیده باشد تمام و کمال، کتاب را ببند. چراغ را هم. مرد من هم باشد حتمن.  میدانم بیرون سرد است اما کمی پنجره را باز کن. شوفاژ را هم. پتو را هم بپیچ به تن برهنه. شراب را هم بگیر دستت و وسط جرعه ها بگذارش لب پنجره ی اینهمه روشن ِ این نیم شب و از ورای نور ِ ایده آل تماشایش کن... و خودت؟ بنشین وسط مهتاب...
و
سیگاری بگیران جان ِ من... امشب قانون شایا را نقض میکنیم و توی اتاق سیگاری بکشیم. ماه شفاعت کرد...
...سلامتی

۱ نظر:

  1. ماه درشت خوب
    و دری که به لطف باد باز و بسته می شود
    الامان
    ای جوخه ماشه را نچکان
    هنوز اندکی شب است
    " بهرام اردبیلی "

    گیسو پریشان تر کن ای ماه
    ای ماه من
    تا برهنه شراب تر شود
    شراب
    برهنه تر

    پاسخحذف