راستی! چه کسی مرا عاشق کرد؟!؟


می ایستم پشت بار ِ آشپزخانه
چاقو را به دست میگیرم
هوا را می‌تراشم
پیکر ترا می‌سازم
بعد با دستم
سینه ات را می گشایم
و واردش می‌شوم
...
باید کمی اینجا بمانم...
نگهم دار... لطفن...

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر