شاعر میفرماد:
Some pains are physical
Some pains are mental
When it’s both, it’s dental!
رسمن همینه که شاعر میفرماد آقا!

بعدم الان آمپول خورده نشستم اینجا در حالیکه فشارم کف پامه و سعی می‌کنم دهنمو باز کنم لیوان شیرمو بخورم. عين دهن يه کروکدیل که اهرمش در رفته باشه، تلپی بسته می‌شه خودبه‌خود. گمونم يکی از فنراش در رفته از بس که باز مونده بود طفلکی امروز!

۲ نظر:

  1. ای این مامور قربان دهان مبارکتان باد
    دستور بفرمائید دلقک را فرا بخوانیم به محضر مبارکتان تا لختی از رنجوری جانتان بکاهد
    ----------------------------------
    کدوم شاعر همچین افاضاتی فرمودیدند؟
    کیسه ای زر پیشکش کنیم ...
    -------------------------------
    تنت به ناز طبیبان نیازمند مباد، باری دیگر

    پاسخحذف
  2. الهی بگردم که تو هم همیشه مثل من مشکل دندون داری دخترکم....
    یه موقع داشتم به این فکر می کردم که همه ی این دردای دندون که اینقدر هم آزارمون می ده، به این حس زنده بودنش می ارزه ها... می دونی منظورم چیه؟ آخه اینایی که دندوناشون مصنوعیه می گن اصلا طعم غذا رو متوجه نمی شن.. بعد من نشستم با خودم فکر کردم همین درد و تیر کشیدنش وقتی که آب سرد یا چای داغ می خوریم چه حس خوبیه.. می دونیم زنده ست. می دونیم جون داره.. شیرینه یه جورایی. هرچند دردش بسییییییییییی کشنده ست!!!

    پاسخحذف