بالاخره اینجا هم بهار شد. بهار نیومد، رسمن خودشو پرت کرد رو ما و شهر. خیلی غیرمنتظره از هفته ی پیش و دمای صفر رسیدیم به امروز و هوای 18 درجه. در عرض یکشب از کت و شال و دستکش، رسیدیم به تاپ و دامن و صندل. ما هم که آفتاب ندیده و حرمان کشیده و بی جنبه. ملت مثل مور و ملخ ریخته بودن بیرون.

صبحی با آفتاب که خودشو پهن کرده بود رو تخت نرده نرده، پا شدم. هوا اینقدر سرخوش بود که نمیشد سرخوش نباشی. شیر و کیک خوردم. تاپ و شلوارک قبیله رو تن کردم. گل زدم به موهام و کوله بدوش، دست انداختم تو بازوت و خوش خوشان و آوازخوانان رد رودخونه رو گرفتم و رفتم به یکی از جذابترین و درعین حال عجیبترین جاهای این شهر و چه بسا اروپا: خیابون معروف بریکلین. منطقه ی بریکلین بخاطر بازار بزرگ وینتیج و ساندویچهای یهودی و غذاهای بنگالیش معروفه. تا برسم به بریکلین، از سیتی که اونم از بخشهای دیدنی شهره، گذشتم. بعدم رفتم تو صف طویل ِ ساندویچ سالت بیف ِ مغازه ی شبانه روزی ِ یهودی ایستادم. ساندویچ گاززنان راه افتادم به مارکتهای بزرگ غذا از کشورهای مختلف که سرپایی سرو میکنن و بیشتر از اون به مغازه های معروف ِ وینتیج در این منطقه از شرق لندن.



وینتیج اصطلاحی یه که برای لباسهای دست دوم یا نویی که از دوره یا دوره های قدیم بجا مونده استفاده میشه. وینتیج در واقع یه کلمه ی فرانسویه برای شراب کهنه. ساختمونای معروف این بخش لندن بیشترشون انبارهای دوره ی ملکه ویکتوریا بودن که امروز تبدیل شدن به بوتیک های عجیب غریب لباس و کفش و کیف، با بوی نفتالین و علف. خیلی کلی که بگم، لباسهایی که تا قبل ِ سال 1920 قدمت دارن رو جزو دسته لباسهای عتیقه، و لباسهای بین سالهای 1920 و 1960 رو در رده ی لباسهای وینتیج طبقه بندی میکنن. لباسهای وینتیج معمولن دست دومن و گاهی تو کلکسیونای شخصی کسانی که علاقمند به داشتن این کلکسیونهان، لباسهای دست اول هم میشه پیدا کرد و از ارزش بسیار بالایی هم برخوردارند. کلن انگلیس بنظر من، نوستالژی گذشته داره، و قاعده ی کلی اینه که هر چی قدیمیتره، ارزش بیشتری هم داره. باورت نمیشه که چه پولها خرج "قدمت" میشه اینجا. برعکس ما ملت شهیدپرور که جنون نو شدن و به روز شدن داریم!

تقاضا برای لباسهای وینتیج اینجا همیشه بالا بوده، ولی از دهه ی نود میلادی به بعد بود که تقاضا برای وینتیج به یکی از پرطرفدارترین استایلهای مُد تبدیل شد. محبوبیت وینتیج تا حد بسیار زیادی البته مرهون محبوبیتش بین هنرمندان معروف ِ سینما، عکاسی و سوپرمدلهای مشهور از جمله جولیا رابرتز یا کیت موس از دهه ی نود به بعد بوده. یکی دیگه از دلایل اقبال ِ روز ِ افزون مردم به وبنتیج، توجه اونها به پدیده ی محیط زیسته. که بشه بازیافت کرد. که بشه از چیزهایی که هست استفاده ی بیشتری کرد تا اینکه مدام فرهنگ مصرف رو توسعه داد. گاهی یکی مثل من، این لباسا رو بخاطر تک و خاص بودنشون میخره و میپوشه، گاهی هم هستند کسانی که برای مجموعه ها و کلکسیونهاشون این لباسا و کفش و کیفها رو میخرن. برای این مجموعه دارها، تاریخچه ی لباس اهمیت زیادی داره و قیمت رو تاریخ و آدمهای معروفی که اون لباس یا کفش رو کی و یا برای چه مجلسی  پوشیده بودن بالا پایین میشه.  وینتج فقط پوشاک نیست. لوازم خونه، دوچرخه، لوازم آرایش، کتابها، مجله ها، و هر چی فکر کنی رو از جاجای اروپا پیدا میکننن، جمع آوری میکنن، قیمت میزارن و می فروشن. دنیاییه برا خودش. یه روز می برمت...

چکمه هام که اینهمه دوستشون دارم از یکی از همین وینتیج فروشیای خیابون معروف بریکلین ان...

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر