باشگاهی که هفته ای دو-سه بار میرم ورزش میکنم،
جای خیلی خوبیه، مشرف به رودخونه که کلی آدمها میان خودشون با دست خودشون نفسشونو
به شماره میندازن یا حتی می بُرّن. یه چند تا مرد ایرانی هم میان اونجا که فقط از
دور یه سلام علیکی با هم داریم و هر کی سرش به کار خودشه و این خیلی به من آرامش
میده.
یه بار، چند وقت پیشا، من داشتم بدن ِ عرق کرده
م رو استرچ میدادم که نگیره، که یکی اومد کنارم ایستاد. به فارسی سلام کرد و گفت خوبی؟
و بقیه شو انگلیسی گفت. کرد عراقه. همیشه در حالیکه طبقه ی بالا رو تردمیلم، قسمت
بدنسازی رو زیر نظر میگیرم. همیشه هم این آقا رو تو اون قسمت میدیدم و راستش اصلن
هم از برق نگاهش خوشم نیومده بود. بنظرم خیلی هیز بود. مدام چشمش با اون نگاه مذبوحانه ش توی
یقه و پاچه ی دختراست به امید دیدن چاک پستانی، چیزی، لابد. خب من هیزی رو تقبیح نمیکنم
که هیچ، خودم در نوع خودم آدم هیزی محسوب میشم و آدمها رو دید میزنم. فلسفه ی کلی م
هم به این قضیه اینه که بنظرم آدمها، اشیا و تصاویر در اماکن عمومی برا تماشان خب. اما
در این نظربازی صاحب سبک ام. نگاهم رو تو چشم
و تن دیگران فرو نمیکنم و کلن آدم ِ مورد ِ هیزی واقع شده رو نمی چرم. از زیباییها
لذت میبرم و بیشتر هم با نگاه و طرز و سبک ِ آدمها درگیر میشم
تا با تنشون. بگذریم. من از همون روز اول از این آقا خوشم نیومده بود از بس که دستش به
وزنه بود و چشمش در احما (همینجوری مینویسن؟) و احشا زنها!
امشب تاپ و شرت ورزشی تن کرده بودم و
رفتم قمقمه م رو آب کنم. از قضا جلوم یه آقای سیاهپوستی بود با همین آقای مورد بحث
بالا. پشتش به من بود و منو ندید. مکالمه ی داغی در جریان بود:
Blackman:
how about the ginger one?
Kurdman: ginger one? Hmm! You can fuck her easily! Hahahaha!
پشت کردم و رفتم پای اون یکی
آبخوری.
ورزشم که تموم شد و لباس عوض کردم
و موزخوران داشتم کد باشگاه رو وارد میکردم تا خارج شم، که این آقا بدو بدو اومد و
خودش رو با اون لبخند ملیحش! بهم رسوند. دوست سیاهپوستش اونطرفتر منتظرش موند
(لابد منتظر نتیجه!). مرد سلام و احوالپرسی کرد و ازم خواست اگه دوست داشته باشم
یه شب از همینجا بریم با هم چیزی بنوشیم و معاشرتی کنیم. من از یه جایی به بعد
دیگه نمیشنیدم چی داره میگه، بس که تو سرم اکو میشد: یو کن فاک هر ایزیلی
هاهاهاه!
پاسخ نگارنده به ایشون رو به تخیل شما
عزیزان واگزار میکنم! :دی
نظرت در مورد هیزی رو خیلی دوست داشتم :)
پاسخحذفحالا نمیشه بگی چی گفتی بهش؟! تو کفیم آخه :)
یقین می دونم که حقش الان کف دستشه، مردک فلان فلان شده..
پاسخحذفگوه خورد مرتیکه!!!
پاسخحذفرگ غیرت منو تصور کن البته ن خندان با اخم