همه ی زنان زندگی من

هه! امروز به طرز جالب و کاملا تصادفانه‌ای کشف کردم همه ی زنان با خصلتهای خاص ِ متفاوت در زندگی من متولد 53 ان! جالبه! انگار سال 53 یه تخم و ترکه ی شایاپسندانه ای تو همه ی این زنها گذاشته که من خوشم میاد. یادم باشه در عمر دوباره ام، یه روز، همه ی این زنها رو با هم دعوت کنم برای عصرانه. نان و پنیر و سبزی و گردو و خیار و گوجه با دو جور نان: گردویی و تفتان ِ صفورا پز. یادم هم باشه بگم هر کدومشون یه اشانتیون از بهترین غذایی که دوست دارن بیارن. بعد بنشونمشون دور میز به حرف. همه تن گوش بشم و لبخند. براشون چای و شراب سرو کنم و خودم گیلاس بدست بنشینم نزدیکتر به پنجره. به تماشاشون: همه ی زنان زندگی من.. زنانی که در هر کدومشون چیزی رو دوست میدارم. یکی دو ساعتی با هم  عصرونه بخوریم، حرف بزنیم. شب تر هم قهوه با سیگار. شام هم که جای خود... 

بعد من هی خوشحالم باشه و لبخندم بشه از این زنهای دیگر-گونه که بزرگترن ازم و  پختگی شون اینقدر آرامش بخشه برام...

شمردمشون. 4 تان. 

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر