اینروزهام شورن،
خیسن...
دلم برا نگاههای پرخنده م تنگ شده،
برای سربهوایی های کودکانه م،
برای شب زنده داریهای ِ با خود نشستن تا خود ِ سپیده،
برای دغدغه های قماش دیگری،
برای به آخر سپتامبر فکر نکردن،
برای مستی ِ ناب،
برای...
...


کاش خدا هم وبلاگ میخوند...

۹ نظر:

  1. نظرات تعویقی آفتاب۳ شهریور ۱۳۹۲ ساعت ۱۸:۴۰

    تو خوبی دختر؟ ملت شباشون خیس میشه ما با این سنمون روزامون ! ای تف به روح این روزا که چشای مثل پلنگتو خیس کرده .. حالا مثل پلنگ هست *;) winking بیا اینو گوش کن
    جوادی ولی اونجاش که میگه برو محضر مال ماش کن همچینم بی راه نمیگه
    http://s2.picofile.com/file/7897125913/90.mp3.html

    *:D big grin
    میگم یه دعا دیگه هم میکردی دیگه
    مثلا خدا تلفن داشت
    تلفنش تو خونه اش بود
    ادمی هی پا میشد میرفت دم خونه اش و یا وقتایی که رفته بود غربت می تماسید باهاش
    اصن گاهی فکر میکنم این بی خدا ها راحت ترنا
    باز اونجاهایی که کم میارم نمیشه اصن خدا رو برا اون تیکه پاره هایی از این زنده گی که مثل خر کم میاری باید داشته باشیش
    خرا هم کم میارن *:-? thinking فکر نکنم هیششششششششششش کی اندازه ادم کم بیاره تو زندگیش
    -----
    دستت بابت کهنه کتاب سعید لای در نره هرگز
    ( تشکر فامیل دوری ِ این )
    چی خجسته دل این سعید
    ------
    نبضش خوب میزنه ... مهم اینکه نرمال بزنه اگه بد میزنه یعنی رسیده به آخر خط بندازش از زیر پوستت بیرون
    از من گفتن بود
    ------------
    خانه ادریسی ها رو کی نوشته و ترجمیده ؟
    -----
    حافظم وقتی پیاله اش پر بوده و نفسش از جای گرم در میومده خوب بلغور میکرده .. دولتم کجا بود که بخواد کنار بیاد یا کنار بره
    ... باده رو بیار پیش مادر
    ------
    منم بوسه برات آوردم اما این سوال همچینم ساده نیستا
    -----
    بوقققققققققققق: منم میخوام پی دی افش رو
    ----
    توجه بنمای که من فقط میتونم نظرات رو ببینم اصن دیگه مامور اجازه نمیده من نظر بدم :((( به زودی احتمالا اجازه نده نظرا رو هم ببینم
    ----
    ای هرچی شادی تو روحت شایا
    سه ساعت فکر میکردم چرا رانت خونی شده
    ترسیدم
    خاک بر سر من که این قدر خنگم
    ای تو روح هر چی قائدگیه
    -----
    دلم برا نظر دونیت لک زده شـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــِنم
    کشو حال کن فقـــــــــــــــــــــــــط
    ----
    ای من به قوربونت ای جانم فدایت ای توهرچی خوشی به پای تو
    جون ننه ات بذار ما واسه شایا نظر بذاریم
    : اینا رو به مامور بگو

    ---
    دلم لک زده
    و
    صورتم شوره
    برات
    بیا بغلم
    >:<
    ---
    ای تو روح هر چی فیلتر شکن به درد نخوره
    بوگو آمــــــــــــــــــــــــــین

    پاسخحذف
    پاسخ‌ها
    1. :)))))
      آفتاااااب! یه لبخند درشت با این کامنتهای تعویقی ت رو صورتم پهنه از صبح که دیدم پیغامت رو. دونقطه نیش باز :D
      هووم! یه آقای خوشتیپی هست در زندگانی م که فک میکنه من پلنگشم! بازم دو نقطه نیش باز :D
      کهنه کتاب سعید هم آره. خوب بود این مدل کاسبی ِ وبلاگیش. خوشمان آمد. یحتمل ایشون پایه گذار تجارت وبلاگی باشند :) زنگ بزن کتاب بخر. به ما هم بگو که مشتری بشیم یا نه :)
      خانه ادریسی ها نوشته ی غزاله علیزاده هست، به فارسی طبعن. فضای کسالت بار و درعین حال جالبی داره. راحت گیر میاد.
      ترنجی برام نسخه ی پی دی اف "شب یک شب دو" رو زحمت کشید فرستاد. همین الان برات ایمیلش کردم عزیزم :*
      چقدددددد حیف که اینقد برات سخت شده پیغام گذاشتن اینجا :((( من که دعا بلد نیستم اما از ته دلم میخوام یه روز همه ی مامورا سقط (به هر دومعنا!) شن. تو رحم مادراشون! (بمعنای دوم) :)
      دل من و کامنتدونی بیشتر برا تابیدنت تنگ میشه آفتاب، جدی...
      بغل...
      بوس:*

      شایا.

      حذف
  2. منم کلللی با این پیغام های تعویقی خنده م گرفت.. یه راهی هست من میام نت که البته نمی دونم بشه برات بفرستمش که برای آفتاب بفرستیش یا نه؟ اما سعیم رو می کنم. اگه بشه این راحته براش.

    پاسخحذف
    پاسخ‌ها
    1. ایجااااان ترنجی :* چه به داد رسیدی این چند روزه عزیزم. از همت و محبتت چندین نفر کتاب "شب یک شب دو" رو الان دارن میخونن. بااز هم بس-یااااار ممنونم :* آره بفرست اگه میتونی گلم. طفلی آفتاب خیلی اذیت میشه برا یه کامنت :(( از نظرات تعویقی ش هم که خیلی معلومه :)

      حذف
  3. ای عزییییییییییییزم، کاری نمی کنم که.. برات ارسالش کردم. حالا امیدوارم بتونی بگیریش و اجرا کنی.
    راستی، یه لاک آبی گرفتم رنگ همونی که اون بار زده بودی. الان زدم روی ناخنام....... همه ش یاد تو می افتم:))))

    پاسخحذف
  4. عزیزم
    برای ایمیل یاهوت فرستادم. جیمیل فعلاً قر می ریخت:)))))))
    بوووووووووووووووسسسسسسسسسسس....

    پاسخحذف
    پاسخ‌ها
    1. دیگه چه جوری بگم که چقددددد سپاسگزارم؟...
      فرستادمش برا آفتاب عزیزم. عزیزمی ترنجی :*

      بوس و بغل اساسی :*

      حذف
  5. می بی نم که همه کائنات بسیج شدن که من بتونم نظر بدم D:
    اوففففففففففففف چی مهم شدم
    ترنجی بیا بوست کنم :*
    ترنج وبلاگ نداره آیا ؟ که من برم با مامورش کل بندازم :))

    پاسخحذف
  6. من جیگر هر دوی شما رو برم... کاری نکردم که. امیدوارم بشه بگیریش آفتاب عزیز. حالا باز هم اگه نشد یه اقدامی می کنیم. نگرانش نباش :)

    پاسخحذف