"کسی اینرا نخواهد فهمید. ما برهنه شدیم و آغاز کردیم. میان من و تو وقتی برهنه نیستیم همه چیز ساکن است. وقتی برهنه آغاز می کنیم، بعدن میتوانیم پوشاننده ترین پوشاکمان را بپوشیم و مطمئن باشیم که جریان برقرار است و همه چیز ادامه دارد. دیگران دو اشکال دارند. آنها پوشیده آغاز می کنند، سالها پوشیده ادامه می دهند، و همین که برهنه می شوند همه چیز تمام می شود. یا اینکه برهنه آغاز می کنند، اما آغازی میانشان روی نمی دهد. آنوقت هر کس لباس خودش را می پوشد و هر کدام به راه خود می روند"...


(شب یک شب دو- بهمن فرسی)

۴ نظر:

  1. بعضی نوشته ها حرف هایی رو بازگو می کنند که یک عمری باید بگذره تا یه نفر دیگه بتونه اون رو اونجوری که نویسنده نوشته، بگه یا روایت کنه.....
    جالب بود.......

    پاسخحذف
  2. چگونه تو را پنهان میکردم
    توکه حتا عریانی ات را از تن در آورده بودی ...

    بیژن الهی

    پاسخحذف
    پاسخ‌ها
    1. توکه حتا عریانی ات را از تن در آورده بودی ...
      :*...

      حذف