مامان گفت: "چه کار خوبی. تو اصلن معلمی توی خونته". البته منظور مامانم لزومن این نیست که من معلم خوبی ام. منظورش اینه که خودش و شوهرش هردوتا معلم بودن پس لاجرم تو خونمه!

من؟ خسته م کردن، خسته م کردن، خسته م کردن! از چهارگوشه ی هستی صدای "میس!" میاد! یه وقتی هم وسط کلاس لابد کتاب رو خواهم بست و شروع خواهم کرد به فحش دادن به فارسی ِ سره!

خسته ام. خیلی خسته ام (با صدای جیگر). اما حالم خوبه.

۲ نظر:

  1. ای فدای تو بشم من!!!
    کاکشی (همون کاشکی به زبان کلاه قرمزی می باشد!!) دانشجوت بودم....

    پاسخحذف