با پسر 5 ساله دوستم کلی که بازی کردیم جفتمون خسته شدیم و نشستیم تا مامانش برامون چای و کیک بیاره. پسرک فارسی حرف نمیزنه با اینکه مامان باباش هر دو ایرانی ان!

پسرک یهو پرسید خاله! چرا کریس (دوست مدرسه ش) یکشنبه میره کلیسا ما نمیریم؟ نشستم کلی براش توضیح دادم که آدما اعتقادای متفاوت دارن. از مسیحی و یهودی و مسلمونا گفتم. بعدم گفتم باز مسلمونا هم توشون فرق زیاده و کلی شاخه شاخه ان و بعدم رسیدم که یه سری شیعه ها هم هستن مثل مامان بزرگ تو که عقیده دارن امامشون بیشتر از 1000 ساله که غیبت داره

پسرک جدی و با حالت خیلی دلسوزانه  :Is he sick khaale?  


دو نقطه نیش باز، من و مامانش.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر