بیاد پرویز- پرویز مشکاتیان...
چقدر امروز یادش کردم... این گلها رو هم بعد یه پیاده روی
طولانی براش خریدم... لابد اگر زنده بود، گوشی رو برمیداشتم و با همین صدایی که هنوز از ته چاه میاد، بهش زنگ میزدم. و
لابدتر کلی می خندیدیم به اون شب مستی... 12 سال پیش...
آن شب کسی را این گمان نبود...
I
wish he was alive...
به عکسش رو دیوار زل زدم وُ حافظ را وا کردم
پاسخحذف:
ساقی !
حدیث سرو و گُل و لاله میرود
وین بحث
با ثلاثه غسالع می رود ...
کار این زمان ز صنعت دلاله میرود...
حذف