نقطه ی قرارم افتاده... پا در رکاب کرده ام... حالا همه چیز شفافتر است.  از پشت اشک همه چیز لرزان و بی ثبات بود. صورتم رو که از اشک شستم، آرامتر گرفتم. دورو برم رو نگاهی کردم. چیزها بودند و بودند و در چهره های مکرر تکرار می شدند. الان همه چیز آرامتر است...

زندگی ام تازگی ها جوری چرخیده که دیگه بتونم رزومه بفرستم برای وودی آلن و بگم من ژانر تو رو خیلی خوب بازی می کنم. طنز تلخ. جوری که همینطور که لبخندم باشه از طنز و ظرافتش، ته حلقم مزه ی گس و تلخش گلوم رو به خارش و سرفه انداخته باشه...

۹ نظر:

  1. فکر کنم به ساخته های تام تیکور شبیه تر باشی تا وودی آلن :)
    Run Lola Run


    Run Shaya Run
    :)





















    پاسخحذف
    پاسخ‌ها
    1. ندیدم این فیلمو کلاغی. واجب شد ببینم.
      میرم دانلود کنم :))

      حذف
  2. زندگیت عوض میشه :)
    یک مفهموم هایی رو کشف می کنی عجیب :)
    این هم در ضمیمه پیشنهاد می شود
    Cloud Atlas
    :)

    پاسخحذف
    پاسخ‌ها
    1. من تا اطلاع ثانوی دارم فیلم می بینم :)
      ممنون کلاغی :*

      حذف
  3. من این فیلم رو دارم...همین که کلاغی پیشنهاد داده :) یادم باشه اگه تا وقتی دیدمت هنوز ندیده بودی برات بیارم.
    بالاخره یه فیلمی پیدا شد که من داشته باشمش :) بس که این کلکسیون من کامله :) :) :)‌

    پاسخحذف
  4. دانلود کردم ترنجی :)
    یادم باشه برات یه کلکسیون فیلم بیارم ایندفه که میام :) :****

    پاسخحذف
  5. کارت با لولا به کجا کشید؟ تو کدوم پیچ بهت تنه زد ؟؟؟
    تونستی باهاش بدوی ؟؟؟
    :)))

    پاسخحذف
    پاسخ‌ها
    1. هاهاها! سناریوی سوم، بدون شک :)
      یادم باشه یه روز هم ازون شب عجیب بنویسم. مرد اما فقط 10 دقیقه وقت داد. اگه از اون شب کسی فیلم میساخت میشد: Think Shaya Think :)
      ممنونم کلاغی. دستمو خوب خوندی :)

      حذف
  6. یادت باشه Mrs.Speechless :)
    قابل نداشت :)

    پاسخحذف