نگاه می‌کنم
بر بادی که در جست و جوی وطن ِ باد در خویش است…
نگاه میکنم
بر زنی که از خویش، خورشید می‌گیرد…
 
(محمود درویش)

۱ نظر:

  1. به مرگ
    که دیوانه می کند
    صبح را
    در فاصله ی لباس من

    به شب
    که چرخش‌ام می‌دهد و
    بی‌دست‌ام می‌کند

    که اگر مرا ببینی
    که نمی‌خندم
    پس مرا ندیده‌ای

    من که هر بار بیشتر دوست داشته‌ام
    تنفّس ِ چشم‌هایم را
    و این حباب‌هایی که
    به تن دارم.

    ه . چ

    پاسخحذف