یونان 11- میتیورا

چقددددددر خوشحالم که به پیشنهاد فلورین گوش دادم.

صبح ساعت 8 و نیم بلیت قطار داشتم. قطارهاش کهنه اند و همیشه تأخیر دارند. مناظر مسیر آتن به کالامباکا (شهر کوچیک پایین ِ دره ی میتیورا) یه چیزی شبیه مسیر قطار تهران-گرگان هست، با همون پوشش گیاهی و زیبایی. 5 ساعت و نیم تا کالامباکا راه هست.

وقتی میتیورا رو روبروی خودت می بینی، تنها کاری که آدم میتونه بکنه اینه که نفسش رو عمیقتر فرو بده بس که چیزی که میبینی نفس آدم رو بند میاره و بی نظیره. میتیورا سحرآمیز و رازآلوده و مهیبه. 6 صومعه کلیسای ارتودکس بالای صخره های ستیغ و بلند و مناظر زیر پا، از اعجاب برانگیزترین تصویرهاییه که زمین به خودش دیده.

4 تا صومعه ش مخصوص پدران (و درست ترش اینکه بگیم برادران!) روحانی هست و دو تا هم مال خواهران (و صد البته نه مادران! چون اینا، نه مرد و نه زن، ازدواج نمیکنن). مردها قباهای بلند سیاه و کلاه میپوشن (یه چیزی شبیه عبا و عمامه) و خواهران هم سرتا پا در مقنعه و لباسهای گشادِ بلندِ مانتووار. هیچکی هم دوست نداره ازش عکس بگیرن! فلذا این دو سه تا عکس که من از خواهران و برادران روحانی داخل صومعه ها گرفتم، شکار لحظه هاست. توی صومعه ها باید دستها و پاها رو پوشوند. و اینجانب؟ با دامن رسمن یکوجبی در صومعه حضور بهم رسانده بودم! ولی اشکالی نداره. خودشون دم در یه چیزی شبیه لُنگ-دامن بلند بهم دادن که بستم دور کمرم و پاهای لختمو پوشوندم! یاد حرم امام رضای شما افتادم که دم در به مانتویی ها چادر میدن سرشون کنن!

هر کدوم از صومعه ها، در بلندترین ستیغ هرکدوم از صخره ها ساخته شدن (و آدم انگشت به دهن میمونه که چجوری اینا رو ساختن؟!) و هنوز هم، از قرنها پیش، فعال هستند و آدمها اینجا زندگی میکنند و برای زیارت میان.

اکثر قریب به اتفاق آدمها که میان یونان میرن جزیره هاش برای هوای خوبش و شنا و مستی کنار ساحل و دراز کشیدن و استراحت کردن. از من اما بپرسی میگم از زمان جزیره ها بسیار بکاه و کفش راحتیاتو پات کن و بر زمان ِ راه رفتن و صخره نوردی در میتیورا بیفزا!

اگر هم از اون دسته آدمایی هستی که برا خودشون یه لیست ِ "جاهایی که قبل از مردن باید ببینم" یا "اینجاها رو ندیده از دنیا نرم" دارن، پیشنهاد اکید میکنم که میتیورا رو یه جایی بالاهای لیست بنویسی. هایلی هایلی ریکامندد.






هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر