یونان 12- دلفی

خب! از کالامباکا به دلفی هیچ وسیله ی نقلیه ی عمومی نیست. تاکسی هم که خیلی گرونه. منم که وقت نداشتم برگردم آتن و از آتن برم دلفی. کاری که کردم این بود: از کالامباکا قطار ساعت 5 و نیم صبح رو (که البته یکساعت تأخیر داشت و چه حرصی خوردم من چون به اتوبوس بعدش نمیرسیدم) گرفتم و تقریبن سه ساعت و نیم راه هست تا لیوادیا. چون ایستگاه قطار خیلی بیرون شهره، تاکسی گرفتم تا مرکز شهر لیوادیا، 10 یورو. خب همونجور که حدس زده بودم و حرص خوردنم بیخود نبود، اتوبوس اولی دلفی رو از دست داده بودم. مجبور شدم تا 1 بعدازظهر تو این شهرِ نه چندان دلچسب هی قهوه بخورم و راه برم و وقت بکشم تا اتوبوس بعدی برسه. از لیوادیا تا دلفی با اتوبوس یکساعت راه هست.

و دلفی... دلفی در یونان باستان اهمیت خیلی زیادی داشته. اینجا معبد آپولوست. یونانیان باستان عقیده داشتن که دلفی مرکز زمین هست. اینجا زیارتگاه بسیار مهمی بوده و بر اساس باورهای باستان، جهان هستی از این نقطه آغاز شده. اینجا یه جورایی ملت میومدن و نذر میکردن و جواب هم میگرفتن. یک بار هم سپاه یونان میان اینجا و استخاره میکنن که با سپاه ایرانیان بجنگن یا نه؟! استخاره میاد که با اینکه سپاه ایرانیان از شما قویترن، ولی برین بجنگین پیروزی با شماست! اینام رفتن جنگیدن و سپاه ایران رو شکست سختی دادن! اون اتاقک مانندی که توی عکس هست، جاییه که غنایمی که از جنگ با ایرانیان بدست می آوردن رو اونجا انبار می کردن.

من کلن وقتی تاریخ دلفی و بخصوص تاریخ ماراتن رو میخوندم، خیلی نمیتونستم خودمو بفهمم که الان چه حسی دارم با این جنگها و شکستهای ایران باستان در سرزمینی که یونانیان تا به اینحد ستایش میشدن و ایرانیان مظهر بربریت و عقب موندگی قلمداد میشدن!!








هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر