داشتم مقاله ی گاردین در مورد " پل طبیعت" شمال تهران رو میخوندم که دلم مچاله شد. حالا من که نیستم، ولی شما دست آدمتان را بگیرید و بروید بالای این پل که معماری بی نظیری داره و یک قهوه با کیک بخورید. یادی هم از معمار بسیار جوان و موفق این پل، خانوم لیلا عراقیان، و صد البته یادی هم از من بکنید که دلم مُرده برای تو و اون شهر و همه ی پلهاش، خیابوناش، کوچه هاش...

۴ نظر:

  1. عزییییییییزم،
    خب کارهات رو سر و سامون بده پا شو بیا اینجا دیگه...........

    پاسخحذف
  2. یه طورایی مطمئنم تو زودتر از من که تهرانم به پل می رسی :)

    پاسخحذف