شایا
دور روزه که رگه های ابی باریکی از دلتنگی از اون ته ته های دلم میاد تا گلوم رو فشار میده و می خواد که خفه ام کنه البته که کور خونده ولی خب نمیشه وجودش رو انکار کرد ..یکی از رگه ها مربوط به تو ... یکم بنویس ... خوبی؟
نشون بده ببینم! آآآآها!... گلوت رو ببوسم آفتاب :***
دور روزه که رگه های ابی باریکی از دلتنگی از اون ته ته های دلم میاد تا گلوم رو فشار میده و می خواد که خفه ام کنه البته که کور خونده ولی خب نمیشه وجودش رو انکار کرد ..
پاسخحذفیکی از رگه ها مربوط به تو ... یکم بنویس ...
خوبی؟
نشون بده ببینم! آآآآها!... گلوت رو ببوسم آفتاب :***
حذف