سیل رُها


... و بناهای جلیل و زیبای شهر، هرچه نزدیک نهر، از جانبِ جنوب و غربش و نیز معبدِ کلیسای مسیحیان را ویران کرد و در این واقعه، بیش از دو هزار آدمی مردند. بیشترشان به شب خفته بودند که ناگهان آب بر ایشان آمد و خفه شدند. چون شهر از صدای ناله‌ها مملو شد و چون ملک ابگر این صدمتی که شد بدید فرمود که همه‌ی آن صنعتگرانِ شهر دکاکین خود را از جانبِ نهر دورتر برند و کس دکانی از برای خویش به جانبِ نهر نسازد و به حکمتِ مساحان و خبرگان دکاکین را به قاعده‌ی عرضِ نهر دور نهادند و بر معیار قدیم افزودند که هرچند که [آب] بسیار و شدید باشد، عرضِ نهر از برایش تنگ نیاید که [نهر] آب را از ملتقای  بیست و پنج جریان از هر جانب می‌گیرد. ملک ابگر فرمود که همه‌ی آن کسان که شب را به جلوخوانها می‌گذرانند و به جانبِ نهر کار می‌کنند، از ماهِ تشرین قدم (آذر) تا نیسان (فروردین)، شب را به دکاکینشان نسپَرَند مگر شبگردان که شهر را می‌پایند، پنج از ایشان، همه‌ی زمستان، شب را به بارو سپرند، فراز آنجا که آب به شهر اندر می‌آید و چون دریافتند به شب و صدای آبهای بیرونِ [شهر] را شنیدند که به شهر داخل می‌شوند، و هر کس که آن صدا را بشنود و مهمل بگذارد و بیرون نیاید که «الحذر آب» به اهمال محکوم شود که فرمانِ مَلک را شکسته و این فرمان برقرار گشت از این زمان که چنین شد تا ابدالاباد. پس خداوندگارمان، ملک ابگر، فرمان داد که از برای سکونت ملوکانه کاخِ زمستانی بسازند در بت تَوْرا که همه‌ی زمستان را در آن بگذراند و به تابستان به ایوانِ نوی که از برایش در سرچشمه ساخته‌اند فروآید و نیز بزرگانش از برای سکونتِ خود ابنیه‌ای ساختند به محله‌‌ای که از برای شاه بود، به سوقِ علیا که بیت سَحَر خوانده می‌شود. از برای آنکه آرامشِ قدیمِ شهر برقرار شود، ملک ابگر فرمود که خراجِ معوقه‌ی اهل شهر و آنها که در دیه‌ها و مزارع ساکنند برداشته شود و خراجِ ایشان تا پنج سال، آنگاه که شهر به نفوس غنی و به ابنیه مزین شود موقوف شود. 

(عکس از علی شیربند)

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر